جملات و اشعار تبریک به مناست فرا رسیدن سالروز میلاد قمر بنی هاشم و روز جانبار
میلاد مسعود اباالفضل جوان است
هنگام شادی و سرور شیعیانست
از دامن ام البنین ماهی عیان است
کز روی وی شرمنده ماه آسمانست
میلاد قمر بنی هاشم حضرت عباس بن علی (ع) مبارک.
چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد
چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد
چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم
چو جان مرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد
نیستم لایق کنم مدح و ثنایت یا ابو الفضل
از ازل مدح تو را گفته خدایت یا ابو الفضل
مصطفی (ص) را جان نثاری، مرتضی را یادگاری
جان من، جان جهان بادا فدایت یا ابو الفضل
میلاد قمر بنی هاشم (ع) مبارک
ای دست تو، دستگیر عالم
وی در رخ تو علی مجسم
دریای عمیق مهربانی
تمثال علی، علی ثانی
مرآت حسین مظهر عشق
گل واژه ی ناب دفتر عشق
ای عبد خدانما، اباالفضل
دریاب دمی مرا ابا الفضل
چقد خوشحاله، حسین زهرا،علمدارش اومد امشب به دنیا
پر از شعف شد، وجود مولا، علمدارش امشب اومد به دنیا
میلاد حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
نور چشم برادر آمد، پسر حیدر آم
این نو رسیده قبله ی اهل یقین است
این نور چشم حیدر و ام البنین است
تو آمدی و روشنی روز و شب شدی
از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی
در قامتت اگرچه قیامت ظهور داشت
الگوی بندگی و وقار و ادب شدی
میلاد حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
واله روی زیبایت، همه ی آل پیغمبر
بنشسته از مقدمت، خنده بر لبهای حسین
مهر سما ماه زمینف دسته گل ام البنین
خوش آمدی ابوفاضل…
دیدن صورت ماه تو چه دیدن دارد
ناز تو حضرت عباس! کشیدن دارد
من فقط تشنه ی یک جرعه نگاهت هستم
ناز عباسی دلدار خریدن دارد
ولادت حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
چهارم شعبان شده و آمده خورشید شرف
نور دل امّ بنین گل پسر شاه نجف
قبله ی حاجات همه شور مناجات همه
منم محتاج باران عطایت
سر و جانم فدای چشم هایت
علمدار سپاه کربلایی
گل ام البنین جانم فدایت
میلاد حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
کس پیش تو دم ز زور و بازو نزند
کو آنکه برابر تو زانو نزند؟
لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند
شده زینت با گل و نور و چراغ، آسمون و زمین
چونکه اومده علمدار حسین، گل امّ البنین
گل بریزد با شوق جلی، بر قدوم عباّس علی
اومده یار ولایت، گل بی خار ولایت
ولادت حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
نور افشان شده رخسار ماه امّ بنین
نوزادی که به زیبایی بی مثل است و قرین
آمد آینه ی حیدر، باده نوش مِی کوثر
یار عترت پیغمبر علمدار حسین
هر گل خوشبو که گل یاس نیست
هر چه تلألو کند الماس نیست
ماه زیاد است و برادر بسی
هیچ یکی حضرت عبـاس نیست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
روشنگر آفتاب ،عباس آمد
تفسیر زلال آب، عباس آمد
خیزید،گل آرید و گل افشانید
زیرا که گل بوتراب، عباس آمد
بر گو به ساقی پر زمی جام طهورائی کند
تا شمع جمع عاشقان یار تماشایی کند
کز هاتف غیبم ندا از حی سرمد آمده
عباس بهر یاری دین محمد آمده
او آمده تا خویش را سر مست شیدایی کند
کز مستی و شیدایی اش بر خلق آقائی کند
در کربلای پر بلا جنگی تماشایی کند
در خدمت پیر عطش لب تشنه سقایی کند
پرچم فراز دین حق پرورده مولاست او
چون در شجاعت رهبری بی باک و بی پرواست او
همسنگر آزادگی با یوسف زهراست او
باب الحوائج در جهان بر خلق ما فیهاست او
باشد حسین فاطمه چون شمع و او پروانه اش
جان می کند ایثار او چون او بود جانانه اش
کرب و بلا میخانه و او ساقی میخانه اش
حق از می قالوا بلی پر می کند پیمانه اش
عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق
یعنی مسیر پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا معنای عباس
لب تشنه رفتن تا خدا معنای عباس
ای حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح ومناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
خیل ملک ملتجى به نام اباالفضل
جن و بشر سر بسر غلام اباالفضل
هر که بود در دلش فروغ هدایت
مى شود آگاه از مقام اباالفضل
یا ابوفاضل تو جانباز ره قرآن و دینی
راحت جان علی نور دل ام البنیی
ساقی لب تشنه گان و سرپرست کودکانی
پیشتاز لشگر اسلام چون حبل المتینی
ای آب بقا عبّاس، خورشید لقا عبّاس
مشتاق لقای تو، ای ماه بنی هاشم
در موقف رستاخیز زهرا به تو می نازد
این فخر برای تو، ای ماه بنی هاشم
از همت و ایمان و فداکارى و اخلاص
دارى تو نشان همه احرار ابوالفضل
از بهر برادر، چو على بهر پیمبر
اى حامى حق در همه رفتار ابوالفضل
ای که از خیل بنی هاشم توئی والا و افضل
ارشد و با صولت و قامت رسا و مه جبینی
مرد همت مرد عزت مرد تقوی و فضیلت
عاشق حق و حقیقت مظهر صدق و یقینی
دستى به دامانت زنم اى مهربان ابوالفضل
از مرحمت لطفى نما بر شیعیان ابوالفضل
ما عاشقان کربلائیم اى مه تابان
جوئیم همه راهش ز تو با صد فغان ابوالفضل
تو ساقی عطشانی، سقّای یتیمانی
رحمت بصفای تو ای ماه بنی هاشم
تو اصل مناجاتی تو قبلۀ حاجاتی
چشمم به عطای تو ای ماه بنی هاشم
آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش
جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش
آیت صولت و مردانگى و شرم و وقار
روشن از چهره تابنده و وجه حسنش
هرچند که راه هنر مدح نپویم
حیف است ز اوصاف اباالفضل نگویم
پرسند اگر سرور و سلطان ادب کیست
جز نام اباالفضل به هر بزم نگویم
فرزند دلیر حیدر آمد
عباس امیر لشکر آمد
می خواست نشان دهد ادب را
یک روز پی از برادر آمد
میلاد مسعود اباالفضل جوان است
هنگام شادی و سرور شیعیانست
از دامن ام البنین ماهی عیان است
کز روی وی شرمنده ماه آسمانست