شوخی های جالب و خنده دار شبکه های اجتماعی 13 خرداد 1394

استاتوس جدید، پیامک طنز، اس ام اس سرکاری، جوک و لطیفه باحال

1- نقش منشی در فیلم های ایرانی:

آقای رییس من بهشون گفتم شما جلسه دارین ولی ایشون…

اشکالی نداره، شما بفرمایید.

reanbow.blogsky.com

2- لعنت به آهنگ هایی که منو یاد تو می ندازه. مخصوصا این: سلام الاغ عزیز حالت چطوره…

reanbow.blogsky.com

3- قبض تلفن از هر دری که بیاد تو… ادب پدر خانواده از همون در میره بیرون.

reanbow.blogsky.com

4- کلبه ای که در آن می خندند بهتر کاخی است که در آن دلتنگ اند.

reanbow.blogsky.com

5- از مواد اولیه ای که تو برنامه آشپزی ماهواره واسه پخت غذاهاش می گه، ما فقط آب و نمک و قابلمه ش رو داریم

reanbow.blogsky.com

6- از شرکت رانی خواهشمندیم یه در زیر قوطی رانی بزاره واسه اون تیکه آخر!

باور کنید جوونیمونو پاش گذاشتیم!!

reanbow.blogsky.com

7- دیروز داشتم با زنم با موتور دور فلکه می چرخیدم، برگشت گفت وای عزیزم چه بوی کبابی میاد. منم که لوطی و خاکی، همونجا فردین بازیم گل کرد. گفتم گور بابای بنزین، یه دور دیگه چرخیدم

reanbow.blogsky.com

8- تو این فیلم خارجیا می خوان بچه رو شاد کنن یه دونه شکلات درمیارن میدن بهش

حالا عموی ما که می خواست مار و شاد کنه پلکاشو برمی گردوند ما عین سگ می ترسیدیم

reanbow.blogsky.com

9- ای تو روح کسی که برگه آدمو می برد پیش معلم می گفت:

آقا اینم همینو نوشته ولی بهش نمره دادین.

reanbow.blogsky.com

10- رفتم کارواش یارو می گه دنده عقب بیا جلو. هر چی زور زدم نفهمیدم باید چی کار کنم، پیاده شدم فرار کردم

reanbow.blogsky.com

11- فوق فوق یه صفره دیگه… رمز موفقیت من پیش از ورود به جلسه امتحان.

reanbow.blogsky.com

12- یارو نصفه شب مزاحم شده بود:

برداشتم می گم بعله؟

میگه خوابیدی؟ میگم نه اینجا هوا روشنه

میگه: عه؟ مگه کوجایی؟ می گم من ایتالیام

یارو ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد.

reanbow.blogsky.com

13- شما یادتون نمیاد ولی قبلا که موبایل و کامپیوتر نبود یه پدیده ای بود به نام خواب که شب ها رخ می داد

reanbow.blogsky.com

14- آدم ها چه جوری می تونن تو دستشویی به این همه خلاقیت در فکر و ایده دست پیدا کنن؟

reanbow.blogsky.com

15- هیچی بدتر از انتظار واسه تموم شدن زنگ آخر نیست.

reanbow.blogsky.com

16- من تصمیم گرفتم تعطیلات تابستون برم همه جا رو بگرم…

زیر فرش… زیر تخت… پشت یخچال…

شایه یه پولی چیزی پیدا کردم، از بیکاری بهتره!

reanbow.blogsky.com

17- هر کس به طریقی دل ما می شکند… خدا رو شکر تنوع زیاده حوصلمون سر نمیره

reanbow.blogsky.com

18- یه گوشه از زندگیم هست که هنوز گند نزدم بهش

گذاشتم واسه روز مبادا! آینده نگرم می فهمی؟ آینده نگر

reanbow.blogsky.com

19- یارو هر روز یه عکس می‌ذاره زیرش می نویسه: یه روز خوب.

بعد شبش پست می ذاره: خستم از زندگی!

reanbow.blogsky.com

20- کاش منوی کافه ها عکس هم داشتن که بدونیم چی سفارش می دیم

دیروز رفتم کافی شاپ یک lesdijelkosdv سفارش دادم؛ همون آب خوردن خودمون بود یه زیتون انداخته بودن ته لیوانش

reanbow.blogsky.com

21- دخـترای مـحترم، خـواهشا شـبیه عـکساتـون بـاشید.

بـنزیـن لـیتری هـزار تـومـنه الـکی مـارو ایـن ور اون ور نـکشـید!

reanbow.blogsky.com

22- یه توصیه علمی به آقایونی که می خوان برن خواستگاری:

به مادر عروس بگین من فکر کردم شما خواهر بزرگترشین! یعنی تاثیری که این جمله داره، کتاب های … و … و … در قبولی کنکور نداره

reanbow.blogsky.com

23- بدرقه شوهر در فرهنگ ملل:

آمریکایی: عزیزم موفق باشی. الکی مثلا مورد داشتیم دقت کردین

انگلیسی: عزیزم برای نوشیدن چایی عصر بی صبرانه منتظرتم.

فرانسوی: عزیزم تمام روز به فکرتم تا برگردی.

یه کشور خاص: داری میری این آشغال ها رو بزار دم در آشغالا یادت نره.

reanbow.blogsky.com

24- حموم رفتن زمان ما:

می رفتیم تو حموم یه شیرو باز می کردیم، دندونامون می ریخت کف حموم از سرما

اون یکیو باز می کردیم، مث آب سماور در حال جوش بود یه عر می زدیم از سوزش

مامانمون می زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر

بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرک خشکیده بود، می افتاد به جونمون

تا حدی که چشمامون از کاسه دربیاد

یعنی ما از نظر مامانمون جرثومه ای بودیم که می خواستیم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!

بعد یه جوری چنگ می زد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده

بعدش با شامپوی پاوه کل هیکلمونو غربالگری می کرد

بعد از همه اینا جان گدازترینش کیسه کشیدن بود ترول خفن

دو لایه از پوستمونو بر می داشتن، فک می کردن چرکه! باز ادامه می دادن

بعدِ حموم صدتا لباس تنمون می کردن

یه روسری به کله مون، یه یقه اسکی هم روی همش

بعد از شدت کوفتگی و خستگی بیهوش می شدیم، می گفتن ببین چه راحت خوابیده

reanbow.blogsky.com

25- مورد داشتیم یارو رفته فروشگاه لوازم یدکی گفته

چماق زیر صندلی نیسان سمت راننده دارین؟

میگن فروشنده خودشو تو انبار مخفی کرده

نور بهش می خوره جیغ می کشه